چرا با وجود همه چیز، باز هم در رابطه احساس کمبود می کنیم؟
آیا تا به حال برایتان پیش آمده که در یک رابطه به ظاهر عالی باشید؟ تمام نیازهایتان برآورده شود، طرف مقابلتان مهربان و دلسوز باشد، اما باز هم یک حس مبهم کمبود و ناخوشایندی در شما وجود داشته باشد؟ این احساس، تجربه ی رایجی است که میتواند دلایل مختلفی داشته باشد.
در این پست، به بررسی 12 نکته می پردازیم که میتوانند توضیح دهند چرا بعضی از افراد، با وجود داشتن به ظاهر همه چیز در یک رابطه، باز هم احساس کمبود و نارضایتی می کنند:
- ✅
عدم شناخت کافی از خود:
اگر خودتان را به خوبی نشناسید، نیازها و خواسته هایتان را به درستی درک نکنید، ممکن است در رابطه ای قرار بگیرید که در ظاهر خوب است، اما عمیقا شما را راضی نمی کند. - ✅
فقدان ارتباط عاطفی عمیق:
رابطه ی شما ممکن است بر پایه ی احترام، تعهد و مسئولیت باشد، اما فاقد آن ارتباط عاطفی عمیق و صمیمانه ای باشد که روح شما را تغذیه می کند. - ✅
برآورده نشدن نیازهای شخصی:
هر فردی نیازهای فردی منحصر به فردی دارد. اگر این نیازها (مانند نیاز به استقلال، خلاقیت، پیشرفت شخصی و. . . ) در رابطه برآورده نشوند، احساس کمبود خواهید کرد. - ✅
مقایسه ی رابطه ی خود با دیگران:
تمرکز بر روی زندگی دیگران و مقایسه ی رابطه ی خود با روابط کاملا مطلوب و غیر واقعی که در شبکه های اجتماعی می بینید، میتواند باعث احساس نارضایتی و کمبود شود. - ✅
پذیرفته نشدن خود واقعی:
اگر احساس کنید که نمی توانید خود واقعی تان را در رابطه نشان دهید و مجبورید نقش بازی کنید، این امر باعث ایجاد یک شکاف درونی و احساس کمبود می شود. - ✅
وجود مسائل حل نشده ی گذشته:
زخم های عاطفی و تجربیات تلخ گذشته میتوانند بر روی روابط فعلی تاثیر بگذارند و مانع از تجربه ی کامل رضایت و شادی شوند.

چرا با وجود همه چیز، در روابط احساس کمبود میکنیم؟
1. عدم تعریف دقیق از نیازها و انتظارات
یکی از اصلیترین دلایل احساس کمبود در روابط، عدم آگاهی از نیازها و انتظارات خودمان است.وقتی نمیدانیم دقیقا چه چیزی از یک رابطه میخواهیم، به سختی میتوانیم آن را برآورده کنیم و در نتیجه، احساس نارضایتی میکنیم.تصور کنید وارد یک فروشگاه میشوید بدون اینکه بدانید به دنبال چه چیزی هستید.احتمالا سردرگم میشوید و ممکن است چیزی بخرید که واقعا به آن نیاز ندارید.در روابط هم دقیقا به همین شکل است.برای حل این مشکل، وقت بگذارید و نیازهای عاطفی، فیزیکی، روحی و ذهنی خود را شناسایی کنید.انتظارات واقعبینانهای از رابطه داشته باشید و آنها را با شریک زندگیتان در میان بگذارید.
مثلا آیا نیاز به صمیمیت بیشتری دارید؟
آیا به حمایت عاطفی بیشتری احتیاج دارید؟آیا دوست دارید زمان بیشتری را با هم بگذرانید؟وقتی این نیازها را مشخص کردید، میتوانید برای برآورده کردن آنها تلاش کنید.در ضمن، ضروری است که انتظارات خود را از شریک زندگیتان به طور واضح بیان کنید.این کار به او کمک میکند تا بفهمد چگونه میتواند نیازهای شما را برآورده کند و از ایجاد سوء تفاهم جلوگیری شود.
2. مقایسه رابطه خود با دیگران
شبکههای اجتماعی و دیدن روابط کاملا مطلوبسازی شدهی دیگران، میتواند باعث ایجاد احساس کمبود در رابطهی خودمان شود.به خاطر داشته باشید که اغلب، آنچه در این فضاها میبینیم، تصویر کاملی از واقعیت نیست.مقایسه کردن رابطه خود با دیگران مانند این است که میوه های خود را با میوه های نمایش داده شده در یک تبلیغ مقایسه کنید.تبلیغات برای نشان دادن بهترین ها ساخته شده اند و لزوماً منعکس کننده واقعیت نیستند.هر رابطهای منحصر به فرد است و نقاط قوت و ضعف خود را دارد.تمرکز بر نقاط ضعف رابطه خود و مقایسه آن با نقاط قوت دیگران، تنها باعث افزایش احساس نارضایتی میشود.
از خود بپرسید: چه چیزی در رابطهام خوب است؟
چه چیزهایی را دوست دارم؟چگونه میتوانم این جنبههای مثبت را تقویت کنم؟با قدردانی از داشتههایتان و تلاش برای بهبود رابطهتان، میتوانید از احساس کمبود جلوگیری کنید و از رابطهای سالم و رضایتبخش لذت ببرید.
3. عدم برقراری ارتباط موثر
ارتباط موثر، کلید اصلی یک رابطه سالم و پایدار است. اگر نتوانید احساسات، نیازها و نگرانیهای خود را به درستی با شریک زندگیتان در میان بگذارید، احتمال ایجاد سوء تفاهم و نارضایتی افزایش مییابد. تصور کنید که در حال رانندگی هستید و GPS شما کار نمی کند. شما سرگردان خواهید شد و احتمالاً به مقصد خود نخواهید رسید. ارتباط موثر در یک رابطه دقیقا مانند یک GPS است که شما را به سمت هدف خود هدایت می کند. ارتباط موثر شامل گوش دادن فعالانه، بیان واضح احساسات، و همدلی با دیدگاه شریک زندگیتان است. سعی کنید بدون قضاوت به صحبتهای او گوش دهید و سعی کنید او را درک کنید.
شریک زندگی بهتر و شادتر باشید.
5. فقدان صمیمیت عاطفی
صمیمیت عاطفی، فراتر از صمیمیت فیزیکی است و به معنای احساس نزدیکی، درک و پذیرش متقابل است.اگر در رابطهتان صمیمیت عاطفی وجود نداشته باشد، ممکن است احساس تنهایی و انزوا کنید، حتی اگر از نظر فیزیکی در کنار شریک زندگیتان باشید.مانند این است که یک خانه بزرگ و زیبا داشته باشید، اما هیچ وقت احساس نکنید که در آن خانه واقعاً زندگی می کنید.صمیمیت عاطفی مانند روح یک خانه است که به آن گرما و زندگی می بخشد.برای ایجاد صمیمیت عاطفی، باید با شریک زندگیتان در مورد احساسات، ترسها، آرزوها و رویاهایتان صحبت کنید.
به او نشان دهید که به حرفهایش اهمیت میدهید و سعی کنید او را درک کنید.از بیان احساسات خود نترسید و از او بخواهید که همین کار را انجام دهد.به یکدیگر فضایی امن و بدون قضاوت بدهید تا بتوانید آزادانه احساسات خود را به اشتراک بگذارید.در ضمن، سعی کنید با انجام فعالیتهایی که هر دو از آنها لذت میبرید، وقت با کیفیتی را با هم بگذرانید.این فعالیتها میتواند شامل رفتن به سینما، پیادهروی، سفر، یا حتی بازیهای رومیزی باشد.با ایجاد صمیمیت عاطفی، میتوانید رابطهای عمیقتر و رضایتبخشتر با شریک زندگیتان داشته باشید.
6. تمرکز بر روی نقاط منفی
اگر به طور مداوم بر روی نقاط منفی رابطه و نقصهای شریک زندگیتان تمرکز کنید، به تدریج احساس نارضایتی و کمبود خواهید کرد.هیچ کس کامل نیست و هر رابطهای چالشهای خود را دارد.مهم این است که چگونه با این چالشها برخورد میکنید.مانند این است که یک عینک آفتابی تیره به چشم بزنید و به همه چیز نگاه کنید.همه چیز تیره و غم انگیز به نظر می رسد.تمرکز بر روی نقاط منفی نیز باعث می شود که رابطه خود را تیره و غم انگیز ببینید.قدردانی خود را از او به خاطر کارهایی که برای شما انجام میدهد ابراز کنید و به او نشان دهید که چقدر برایتان مهم است.
تعریف و تمجید از او میتواند تأثیر شگفتانگیزی بر روی رابطهتان داشته باشد.
در ضمن، سعی کنید از دیدگاه او به مسائل نگاه کنید و درک کنید که چرا او ممکن است رفتاری متفاوت از شما داشته باشد.با تغییر دیدگاه خود و تمرکز بر روی جنبههای مثبت رابطه، میتوانید احساس رضایت و شادی بیشتری داشته باشید.
7. انتظارات غیر واقعبینانه از عشق
تصورات رمانتیک و غیر واقعبینانه از عشق که اغلب در فیلمها و سریالها به تصویر کشیده میشوند، میتوانند انتظارات غیر واقعی از روابط ایجاد کنند.عشق واقعی، یک فرآیند پویا و نیازمند تلاش و فداکاری است و همیشه هم آسان نیست.مانند این است که فکر کنید یک پرنده میتواند بدون بال پرواز کند.عشق واقعی نیز نیاز به تلاش، فداکاری و تعهد دارد.به جای انتظار داشتن یک عشق بیعیب و نقص، بپذیرید که روابط واقعی، با چالشها و فراز و نشیبهایی همراه هستند.مهم این است که با هم برای حل مشکلات تلاش کنید و رابطهتان را تقویت کنید.
از خود بپرسید: آیا انتظارات من از رابطه واقعبینانه هستند؟
آیا من به اندازه کافی برای رابطه تلاش میکنم؟آیا حاضرم برای شریک زندگیام فداکاری کنم؟با تعدیل انتظارات خود و پذیرش واقعیتهای روابط، میتوانید از احساس ناامیدی و کمبود جلوگیری کنید.
8. گذشته حل نشده
تجربههای تلخ گذشته، مانند روابط ناموفق قبلی یا آسیبهای دوران کودکی، میتوانند بر روی روابط فعلی شما تأثیر منفی بگذارند.اگر این تجربهها را به درستی پردازش نکرده باشید، ممکن است الگوهای رفتاری ناسالمی را در رابطهتان تکرار کنید.مانند این است که یک کوله پشتی سنگین پر از سنگ را با خود حمل کنید.این کوله پشتی شما را خسته و کند می کند و به شما اجازه نمی دهد که از زندگی لذت ببرید.گذشته حل نشده نیز مانند یک کوله پشتی سنگین است که شما را از داشتن یک رابطه سالم و شاد باز می دارد.
در ضمن، باید با شریک زندگیتان در مورد گذشتهتان صحبت کنید و به او اجازه دهید تا شما را بهتر درک کند.
این کار میتواند به ایجاد صمیمیت و اعتماد بیشتر در رابطهتان کمک کند.با رها کردن گذشته، میتوانید فضایی برای عشق و شادی در زندگیتان ایجاد کنید.
9. ترس از صمیمیت
ترس از آسیب دیدن، طرد شدن یا وابستگی، میتواند باعث شود که از صمیمیت عاطفی در روابط خود دوری کنید.این ترس میتواند ریشه در تجربههای گذشته داشته باشد و باعث شود که از برقراری ارتباط عمیق با دیگران خودداری کنید.مانند این است که یک حصار بلند دور خود بکشید تا از خودتان محافظت کنید.اما این حصار شما را از ارتباط با دیگران و تجربه عشق نیز باز می دارد.اگر از صمیمیت میترسید، سعی کنید ریشه این ترس را شناسایی کنید.از خود بپرسید: چه چیزی باعث میشود از صمیمیت بترسم؟چه تجربههایی در گذشته داشتهام که باعث ایجاد این ترس شدهاند؟
با شناخت ریشه ترس خود، میتوانید به تدریج برای غلبه بر آن تلاش کنید.
با قدمهای کوچک شروع کنید و به تدریج به شریک زندگیتان نزدیکتر شوید.با غلبه بر ترس از صمیمیت، میتوانید رابطهای عمیقتر و رضایتبخشتر با شریک زندگیتان داشته باشید.
10. عدم قدردانی از داشتهها
گاهی اوقات، آنقدر بر روی چیزهایی که نداریم تمرکز میکنیم که از قدردانی از داشتههایمان غافل میشویم.این موضوع میتواند در روابط نیز صدق کند.اگر به طور مداوم به دنبال چیزهایی باشید که در رابطهتان وجود ندارند، ممکن است از ارزش چیزهایی که دارید غافل شوید.مانند این است که یک باغ پر از گل های زیبا داشته باشید، اما فقط به دنبال علف های هرز بگردید.شما زیبایی باغ خود را نخواهید دید.برای قدردانی از داشتههایتان، وقت بگذارید و به ویژگیهای مثبت شریک زندگیتان و جنبههای خوب رابطهتان فکر کنید.
به خاطر داشته باشید که چرا در وهله اول عاشق او شدهاید.قدردانی خود را به طور منظم ابراز کنید.به او بگویید که چقدر برایش ارزش قائل هستید و از او به خاطر کارهایی که برای شما انجام میدهد تشکر کنید.در ضمن، سعی کنید قدر لحظات کوچک و سادهای که با هم میگذرانید را بدانید.این لحظات میتوانند شامل صرف یک فنجان قهوه با هم، تماشای یک فیلم، یا حتی یک مکالمه کوتاه باشند.با قدردانی از داشتههایتان، میتوانید احساس رضایت و شادی بیشتری در رابطهتان داشته باشید.
11. مشکلات مالی
مشکلات مالی میتوانند فشار زیادی بر روی روابط وارد کنند و باعث ایجاد استرس، تنش و درگیری شوند.نگرانی در مورد پول میتواند باعث شود که نتوانید به درستی با شریک زندگیتان ارتباط برقرار کنید و از با هم بودن لذت ببرید.مانند این است که یک طوفان در حال وزیدن باشد و شما سعی کنید در یک قایق کوچک در وسط دریا زنده بمانید.استرس و نگرانی ناشی از مشکلات مالی میتواند مانند یک طوفان بر روی رابطه شما تاثیر بگذارد.اگر با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکنید، باید به طور با صداقت با شریک زندگیتان در مورد آن صحبت کنید.
با هم برای پیدا کردن راه حلها تلاش کنید و یک بودجه مشترک تهیه کنید.
در ضمن، سعی کنید از انجام خریدهای غیر ضروری خودداری کنید و برای پسانداز کردن پول تلاش کنید.کمک گرفتن از یک مشاور مالی نیز میتواند مفید باشد.با مدیریت صحیح مسائل مالی، میتوانید استرس و تنش را در رابطهتان کاهش دهید و فضایی برای عشق و شادی ایجاد کنید.
12. عدم وجود اهداف مشترک
اگر شما و شریک زندگیتان اهداف مشترکی نداشته باشید، ممکن است احساس کنید که در جهتهای متفاوتی حرکت میکنید و از یکدیگر دور میشوید.اهداف مشترک، به شما انگیزه میدهند تا با هم برای رسیدن به آنها تلاش کنید و رابطهتان را تقویت کنید.مانند این است که دو نفر در یک قایق سوار باشند، اما هر کدام به سمت متفاوتی پارو بزنند.قایق هرگز به مقصد نخواهد رسید.برای شناسایی اهداف مشترک، با شریک زندگیتان در مورد رویاها، آرزوها و ارزشهایتان صحبت کنید.ببینید چه چیزهایی برای هر دوی شما مهم است و چه اهدافی را میتوانید با هم دنبال کنید.
این اهداف میتوانند شامل خرید یک خانه، مسافرت به دور دنیا، شروع یک کسب و کار، یا حتی تربیت فرزندان باشد.
مهم این است که اهداف مشترکی داشته باشید که به هر دوی شما انگیزه و هدف ببخشند.با تلاش برای رسیدن به اهداف مشترک، میتوانید رابطهای قویتر و پایدارتر با شریک زندگیتان داشته باشید.






